نامه ای به شهید
بسم رب الشهداء
نامه ای به شهید
برادر شهیدم سلام امیدوارم درون آسمان رفیع یادی هم از ما ببری، از احوالات ما اگر بخواهی زیاد هم خوب نیست، از روزی که تو رفتی و خمینی بزرگ را با خود بردید ، ما ماندیم و خمینی ای تازه ، اما او ماند تنها ، که ما سربازی را چون شما خوب بلد نبودیم، شما که رفتید بسیاری از همرزمانتان و دوستانتان به دنبال دغدغه های اقتصادی خودشان رفتند و ما نسل کوچکتر را فراموش کردند. آنهایی که هنوز قلبهایشان در دوکوهه و فکه جا مانده بود هم در گوشه ای تنها آرزوی با شما بودن را یدک می کشند. از روزی که تو و هم قطارانت رفتید دشمن باز به سراغ ما آمد و ما را اینبار در سیصد و شصت درجه به محاصره خود در آورد و ما را در خانه هایمان تسخیر کرد ، از روزی که تو رفتی دولتهایی برای رهایی ما به سراغ حقوق بشر رفتند و فریاد آزادی را برآوردند و برای گفتگوی تمدنها پرچم افراشتند و چه خوب شد که توو یارانت نبودید ، نبودید که ببینیدبه نام حقوق بشر و آزادی انسان خدا فراموش شد ،نبودید که ببینید حرفهای رهبر چقدر راحت بر روی زمین ماند ، خوب شد ندیدید باز آهنگهای زمان شاهی ،نه بلکه هزاران بار بدتر هر روز از رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی پخش می شود ، نبودی که ببینی فیلمها ی کثیف نه از ویدئوهایی که تو محکومشان کرده بودی بلکه از شبکه های یک و دو و... پخش می شود و ویدئو دیگر از ماهواره ها خجالت می کشد ، نیستی که ببینی قناعت تو و امثال تو جایش را به مادی گرایی و پول پرستی داده و ربا را آزاد کرده اند . نیستی که ببینی که فرزندانت را به جرم سوء استفاده از سهمیه ها مورد بازخواست قرار می دهند ، نیستی که ببینی این عکس تو و یارانت نیست بر در و دیوار خانه ها و قلبهای جوانان ما بلکه مقتدای ما خواننده ها و فوتبالیستها با میلیارد میلیارد ثروت هستند. ببخشید که خاطرتان را آشفته کردم ، اما در این آشفتگیها جوانانی از دعای شما سر برآوردند که ولایتشان سید علی و یاورشان خاک شماست جوانانی که هنوز شما را با آنکه ندیده بودند یادشان هست ، جوانانی که برای میهن اسلامیشان هنوز شهید می شوند و هنوز جانبازی را یدک می کشند ، امروز روزگار نسل جدیدیست که که کفشهایش آهنی و رهرو راهای طولانی است ، باشد که دعای خیر تو و تمام هم رزمانت برایمان بماند .انشاالله
مجتبی سعیدی میرک محله