سفارش تبلیغ
صبا ویژن

میرک

بسم الله

هر که دارد سر سودای خدا بسم الله...

هر که دارد غم مهمانی ما بسم الله ...

میزبانان سحر منتظر مهمانند...

   هر که خواهد سحر اهل بکا بسم الله...

ماه ها منتظر ماه مبارک بودیم ...

   آمد ای منتظران ماه خدا بسم الله ...

   سفره بندگی ماه خد پهن شده ...

   سفره ماست کنار شهدا بسم الله ...

شد هلال مه دلدار حلال همگان ...

   رویت یار حلال است تو را بسم الله...

   رحمت واسعه اینجاست سر کوی حبیب...

  هر که دارد طلب خون خدا بسم الله...

روزه یعنی عططش روضه لبهای حسین ...

هر که دارد هوس کرببلا بسم الله.....



آرماگدون در سوریه

حتما اکثر دوستان با مفهومی به نام آرماگدون یا جنگ آخر الزمانی آشنا هستند . آرماگدون که در واقع تغییر یافته کلمه هار مجدون یا تپه مجدون در زبان عبری است ،بر گرفته از مکاشفات یوحنا در کتاب عهد جدید می باشد . این تپه که در نزدیکی شهر حیفا در فلسطین اشغالی قرار دارد قرار است شاهد جنگی آخرالزمانی باشد که در آن نیروهای خیر بر نیروهای شر پیروز شده و مسیح آخرالزمان در جهان طلوع خواهد کرد . در خصوص تاریخ این جنگ مصادیق زیادی ذکر شده است که آخرین آن سال 2000 و بعد 2007 بوده است . پس از سال 2006 و شکست اسراعیل در مقابل حزب الله لبنان ناگهان جهان با تاریخ 2012 مواجه شد که هجمه عظیم رسانه ای ، بخصوص هالیوود به بحران این تاریخ دامن زد. گفته می شود که این تاریخ بعد از پیدا شدن برگی گمشده از کتاب آقای نوسترآداموس ،پیشگوی قرون وسطایی ، بدست آمده است .ساخت مستند نوسرآداموس و فیلم 2012 مردم جهان را به این باور رسانده که امکان وقوع این جنگ آخرالزمانی زیاد است . نکته بسیار مهم وجود نداشتن چنین تاریخ و حادثه ای در قرآن و احادیث اسلامی است چرا که تقریبا تمام حوادث دنیا و مخصوصا آخر الزمان در اسلام گفته و دیده شده است.همچنین وجود تاریخ های مختلف از سالهای دور و نیز سناریوی عجیب کتاب نوستر آداموس فکر را به این سمت می کشاند که بزرگ نمایی بیش از حد در مورد موضوعی چنین گنگ احتمالا موضوعی دیگر را در دنیا دنبال می کند که ذکر مصادیق و اینکه واقعا آرماگدون را باید چگونه دید در مجال این مقاله نمی گنجد اما با ضرب المثل " به مرگ می گیرند تا به تب راضی شوی " مصداق وضعیت کنونی جهان است . در این سال که سال آرماگدون است تمام مردم دنیا به دنبال یک جنگ بزرگ جهانی اند ، با توجه به اختلالات اقتصادی و سیاسی در جهان غرب و مخصوصا ایالات متحده این تصور که این دول وارد چنین جنگی شوند کمی دور از تصور است و اگر هم شکل گیرد نشانه حماقت این کشور هاست . اما در این شوک جنگ آخرالزمانی می توان از آب گل آلود ماهی گرفت و غرب به خوبی این نکته را می داند. در حال حاضر ایران لقمه ای بزرگتر از حد برای گلوی استعمار است ، اگر چه برای قطعه قطعه کردن و هضم ایران برنامه های زیادی دارند اما به نظر می رسد حتی برا ی عملی کردن این طرح به چندین سال زمان نیاز دارند که انشالله در گرداب خود فرو خواهند رفت.

 

در این میان سوریه به نظر حریف ساده تری بنظر می رسد . با فشار های زیادی که بر سوریه وارد شده و نیز تجهیز گروه های مخالف برای جنگ داخلی و اعلام آمریکا و انگلستان برای حل مشکل سوریه به صورت نظامی به نظر می رسد جنگ آخرالزمان 2012 در کشور سوریه انجام خواهد شد و چون دنیا انتظار جنگی عظیم و خانمانسوز را دارند جنگ منطقه ای کوچکی آن هم در سوریه نمی تواند افکار عمومی جهان را زیاد به هم بریزد و به اصطلاح مردم به تب راضی می شوند و می توان یکی از یاران جمهوری اسلامی و دشمنان اسراعیل را حذف کرد . شاید بتوان گفت آرماگدون در سوریه رخ خواهد داد  تا آبروی غرب و آقای نوستر آداموس نرود ، گرچه تحلیل مسایل سوریه فرصتی جدا را می طلبد که انشالله گفته خواهد شد . پیروزی از آن خداوند است.  

 



آنجا که نام مهدی نیست قرار نه ، فرار باید کرد

نمیدانم هنوز یادتان هست که باید خدا را دید و هر چه می خواهیم را تنها به پیشگاهش عرضه کرد یا نه.   نمی دانم هنوز یادتان نرفته که ما از خاکیم و با روح او آسمانی شدیم پس باید به خویشتن عروج کنیم تا به یزدانیت برسیم  یا نه .  این روزها و شبها انگار مجالی دوباره برای رهایی از وجودیست که بودنش خاکی است و رفتنش خدایی پس یادمان باشد که این روزها را با سجده به پای بتهای ساخته شده از پول و ثروت و حرفهای پوچ دنیایی هدر ندهیم و این شبها را با خنده های خواب آلوده به فنا نسپاریم از برادر کوچکتان گفتن بود و هر چه بود همین بود

 



آقاجان شرمنده ایم

سلام آقا پاهایمان سست است که نمی توانیم بیاییم ، شرمنده ایم آقا . آقا به ما گفتند که می آیی و ما را در خانه هامان به انتظارت نگاه داشتند و تو نیامدی . به ما دروغ گفتند . آقا برای ما بارها و بارها شعر ساختند و قصه گفتند و فریاد زدند که تو خواهی آمد و دادمان را می ستانی از ظلم و جور زمانه و ما را سر بزیر در برابر جور و ستم خاموش نگاه داشتند و تو نیامدی ، به ما دروغ گفتند . آقا ما را نه برای برپایی نهضت سرخ حسینی  بلکه برای ماندن در اندوهی از درماندگی حسین در برابر آن همه قصاوت یزیدیان ، در درون تکیه ها و حسینیه ها سالهای سال سینه زن رها کردند و نوید آمدنت را به ما دادند که چه ؟ که تو خواهی آمد و انتقام سر بریده اماممان را خواهی گرفت و تو نیامدی ، به ما دروغ گفتند. آقا جان امروز هم که ما مدار تقدیرمان سینه ستبر کردن نوشته شده است و جان در پای جانان فکندن ، امروز که هزاران قربانی درگاه خداوند داریم تا ظالمان، خسته، با هزاران دلهره از میانه نگاهمان بگریزند ، تا حسین با یارانش در میان تماشاگران این میعاد ، ایستاده برایمان تکبیر گویند ، باز آقایم ، آنانی که تو را به خاطر حکومت عدل ، نمونه جاودانه حکمرانی علی، تمثیل همیشه ماندنی تقوا ، نمی خواهند ، باز در گوشهای ما مدام زمزمه می کنند که چه تعجیل می کنید ! او خواهد آمد و آنچه شما رنج برده اید را انجام خواهد داد ، پس شما را چه می شود ، و باز و باز و باز به ما دروغ می گویند. کسی برایمان راست نگفت. برای ما نگفت که تو ایستاده ای تا ببینی جوانان محمد (ص)  و علی (ع) و فاطمه (س) برای پیدا کردنت زمین و زمان را به هم  می دوزند تا شدنت را زودتر ببینند  ، برای ما نگفت که حکومت ادامه حکومت عشق است و تو را برای مردمی ساخته اند که به سوی حکومتت شتاب کنند که آبی که ماند گندید، به ما نگفتندکه تو شاهدی که ببینی چگونه در دیار حسین دیگر نامه های دروغین نمی فرستند و قبل از آمدنت کاخ ابن زیاد را با خاک یکسان می کنند. آقای من ما به سوی تو در حرکتیم شاهد باش که حکومتت را لیاقتی است که ان شاالله به لیاقتش برسیم  . والسلام



حسین (ع) ققنوس داستانها

هر که از این سفره قسمت ندارد .... گداییست کاهل بزاعت ندارد.....

در شاه باز است و بنده نواز است ......  نیازی به ارسال دعوت ندارد....

کریمان عالم گدای حسینند ..... حسین ار کرم کرد منت ندارد....

چند سال پیش موقع گوش کردن به یه نوحه از حاج محمود کریمی در انتهاش این دکلمه رو خوند و دلم پر کشید و رفت . موسوی گرمارودی راست می گفت که پایان سخن پایان من است .. ای حسین تو انتها نداری . خیلی سخته که کلی حرف برای زدن داشته باشی اما همه ش کوچیک باشه . می شه ساعتها درباره حضرت حسین گفت و گفت اما باز هیچ نگفت . او که به قول شهید آوینی چشمه خورشید بود انقدر خورشید تولید کرد که نورانیتشان تمام چشمها را کور کرد. من ماندم و قلمم و بینهایت حرف که وقتی به تک تک جملاتش فکر می کنم بزرگی او و کوچکی خودم را با تمام وجود حس می کنم . ای حسین انگار تو برای همیشه تاریخ کشتی نوح شدی و خدا داستان نوح را آیینه ای از تجلی تو در زمین قرار داد که آنانی که با تو در درون کشتیت ماندند به معراج رسیدند و ما فربه شدگان در گل مانده در اقیانوس باریدنهای هزار رنگ دنیا غرق شدیم . و ای چشمه خورشید ، روشنایی تو برای رفتن لازم است که ما  کور شدگان شاید لایقش نباشیم. تو ققنوس داستانهایی هستی که خود سوختی تا دیگران نسوزند و دوباره زنده شدی تا ماندنت در دلها اتصال میان آدمها و خداوند گردد



Weblog Themes By Pichak

........

لینک های مفید

آرشیو مطالب

درباره وبلاگ